چقدر فضای توییتر مسخره و بی مصرفه. حتی یه بارم تو زندگیم ازش خوشم نیومده! از همون راهنمایی که با کلی اسکل بودن و اینکه دوستانی که داشتن(!) میگفتن خیلی باحاله و این حرفا، من خوشم نمیومده و همچنان هم نمیاد. اصلا چه سودی داره؟ خیلی عبثه! تازه مدل حرف زدن همه هم یه جوره، و زاره. این حجم از مخالفتمو برای بقیه سوشال مدیاها نیز دارم به جز اینکه بعضیاشون برای زندگی روزمره لازمن و بعضیاشون میشه برای یادگیری استفاده بشه، و یا حداقل فضای بهتری دارن! ترسم ازینه که بعد کنکور دوباره تبدیل به یه معتاد داغان شم!! و واسه همین یه طورایی اصلا دیگه دلم گوشیمو نمیخواد. و اعصاب خوردیاش! و حتی لب تابمو. و حتی اون حجم‌ از فیلم دیدنو. ولی مساله اینه که میترسم، چون دوباره برمیگردم. چون انگاری آدم ابلهه. انگار اولش خوبه. دقیقا مثه اعتیاده. همه ری‌اکشنایی که ما از فضای مجازی میگیریم همون هورمونی رو ترشح میکنن که مصرف مواد میکنه. ما یه جامعه معتادیم که همش دنبال یه آمار بالاتر میگردیم! اه. هرچی بزرگتر میشی انگار همه چیز بیشتر تبدیل به یه خطر میشه! شاید اگه زیاد کتاب بخونی درگیرش شی و نتونی خودت باشی، اتفاقی که بعضی وقتا برای خود من میوفته و با خوندن هرکتابی که یکم فلسفی باشه، با اینکه کلی کیف میکنم ولی همزمان به فنا میرم. تمام اون احساس عبث بودنه بهم سرازیر میشه! دیگه نمیتونم خودم باشم. اصلا مساله بزرگ چند ساله که همینه! هر چی بیشتر فیلم میبینم بیشتر به این نتیجه میرسم! که بعضا یادم میره. ولی بیخیال دیگه، افسوس خوردنش بسه. من همینیم که الان شدم. پس چرا سعی کنم دوباره تغییرش بدم؟ بهتره باهاش راحت باشم. 

بیخیال. بعدا به همش فکر میکنیم و براش تصمیم میگیریم!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها